معنی آسیاب . (اِ مرکب ) (از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن . آب آسیا. آب آس : چرا چون آسیاب گردگردی بیاکنده به آب وباد و گردی ؟ (ویس و رامین ). بخواهد همی خوردمان آسیاب بدندان ما، در، گیا را فناست . ناصرخسرو. گر نان طلب کنند در من زنند ازآنک بی دانه ٔ من آب زده ست آسیابشان . خاقانی . هست بپیرامنش طوف کنان آسمان
آسیاب درست است یا آسیا ؟ واژه های آسیا و آسیاب از ترکیب آس و آب تشکیل شده اند. آس عبارت است از دو سنگ گرد و مسطح بر هم نهاده که به وسیله آن غلات را آرد کنند ، آب نیز نیازی به تعریف ندارد !
آسیاب، آس یا خردکن، دستگاهی برای خرد کردن مواد جامد به قطعات کوچکتر است.خردکنها مهمترین قسمت آسیاب هستند و عمل چرخش تیغه برای خرد کردن یا آرد کردن را انجام میدهند. خردکنها بر اساس نیروی محرکه، فراورده تولیدی یا سازوکار به گروههای گوناگون تقسیم میگردند.
ئاو = آب وسیله ای که با آب و آهن درست شده و غلات را پودر و آرد می کند - این واژه کاملا لکی است جایی که گندم را به ارد تتیدیل میکنند اسیاب لنگ لنگان راه می رفت واژه ای ایرانی
حقوق الطبع والنشر: شركة خنان ليمينغ لتكنولوجيا الصناعة الثقيلة المحدودة. رخصة أعمال